آیه 28 سوره فتح

از دانشنامه‌ی اسلامی

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا

[48–28] (مشاهده آیه در سوره)


<<27 آیه 28 سوره فتح 29>>
سوره :سوره فتح (48)
جزء :26
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

او خدایی است که رسول خود را با هدایت (قرآن) و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان دنیا غالب گرداند و (بر حقیقت این سخن) گواهی خدا کافی است.

اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان پیروز کند، و کافی است که خدا [بر وقوع این حقیقت] گواه باشد.

اوست كسى كه پيامبر خود را به [قصد] هدايت، با آيين درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواه‌بودن خدا كفايت مى‌كند.

اوست كه پيامبرش را به هدايت و دين حق فرستاد تا آن دين را بر همه اديان پيروز گرداند. و خدا شهادت را كافى است.

او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

It is He who has sent His Apostle with guidance and the true religion, that He may make it prevail over all religions, and Allah suffices as witness.

He it is Who sent His Apostle with the guidance and the true religion that He may make it prevail over all the religions; and Allah is enough for a witness.

He it is Who hath sent His messenger with the guidance and the religion of truth, that He may cause it to prevail over all religion. And Allah sufficeth as a Witness.

It is He Who has sent His Messenger with Guidance and the Religion of Truth, to proclaim it over all religion: and enough is Allah for a Witness.

معانی کلمات آیه

  • ليظهره: اظهار: غالب كردن.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً «28»

او كسى است كه پيامبرش را همراه با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه اديان پيروز كند و كافى است كه خداوند گواه اين موضوع باشد.

نکته ها

وعده پيروزى اسلام بر همه اديان، بارها در قرآن تكرار شده است. اين پيروزى، هم مى‌تواند از جهت علمى، منطقى وغلبه در استدلال باشد، كه همشيه چنين بوده، و هم اشاره به آينده تاريخ باشد كه اسلام جهان را فراخواهد گرفت و وارثان زمين، بندگان صالح خواهند بود، چنانكه قدرت اسلام در نيم قرن اول هجرى، بخش بزرگى از زمين را فراگرفت.

آينده تاريخ از نظر ما بسيار روشن و قطعى است و با ظهور حضرت مهدى عليه السلام آخرين امام معصوم از اهل بيت پيامبر، دنيا پر از عدل و داد خواهد شد.

جلد 9 - صفحه 146

پیام ها

1- غلبه حق بر باطل، آرمانى است كه تنها خداوند مى‌تواند آن را محقّق سازد.

«هُوَ الَّذِي»

2- رمز پيروزى اسلام، هدايت الهى و حقانيّت راه است. «أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ»

3- در شرايط سخت، نويد و اميد دادن لازم است. (زمانى كه كفّار مكّه به مسلمانان اجازه ورود به مسجد الحرام را نمى‌دهند، خداوند نويد پيروزى بر تمام جهان را مى‌دهد كه شما نه تنها بر مشركان مكّه بلكه بر تمام اديان جهان، غالب خواهيد شد.) «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»

4- تمام اديان گذشته، براى برهه‌اى از زمان بوده است. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»

5- قرآن از آينده تاريخ و جهانى شدن اسلام خبر مى‌دهد. «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»

6- پذيرش مردم مهم نيست، گواه بودن خداوند كافى است. «كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً»

7- اگر به الوهيّت او ايمان داريد، به وعده‌هاى او نيز اعتماد كنيد. «كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً «28»

بعد از آن به جهت تأكيد غلبه مؤمنان بر مشركان و ظهور دين اسلام بر ساير اديان فرمايد:

هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ‌: ذات الهى ذاتى است كه فرستاد پيغمبر خود را، بِالْهُدى‌: به چيزى كه هدايت كننده بندگان است از حجج واضحه و ادلّه ساطعه و معجزات باهره، وَ دِينِ الْحَقِ‌: و به دين حق درست و راست كه دين اسلام و احكام آن [است‌]، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ‌: تا غالب گرداند دين اسلام را بر همه دينها تماما زيرا دين اسلام و احكام آن اديان سابقه را منسوخ و بعد از آن دينى از جانب خدا نخواهد آمد تا انقراض عالم. وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً: و كافى و بس است خداى تعالى در حالتى كه گواه و شاهد است بر آن و آنچه وعده داده از غلبه دين اسلام، يا شاهد است بر نبوت پيغمبر خود به اظهار معجزات.

تنبيه: به نص آيه شريفه خداى تعالى وعده فرموده كه ديانت اسلام و قرآن بر تمام اديان غالب و ساير مذاهب بكلى از عالم محو گرداند، و اين قسمت تا زمان ما واقع نشده و به صريح آيه‌ (إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ)* «1» وعده الهى تخلف پذير نيست، پس البته واقع خواهد شد و آن زمان ظهور مهدى موعود حضرت حجة بن الحسن عجل اللّه فرجه الشريف مى‌باشد كه دين اسلام شرق و غرب عالم را فرا گيرد و كفر و شرك و زندقه و فساد از عالم بكلى محو گردد چنانچه احاديث بسيار وارد شده از جمله:

1- امالى صدوق- قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لو لم يبق من الدنيا

«1» آل عمران/ 9، رعد/ 31.

جلد 12 - صفحه 169

الا يوم واحد لطول اللّه ذلك اليوم حتى يخرج رجل من ولدى اسمه اسمى كنيته كنيتى يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا «1». فرمود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله: اگر باقى نماند از دنيا مگر يكروز، هر آينه طولانى فرمايد خدا آن روز را تا اينكه بيرون آيد مردى از اولاد من، اسم او اسم من، كنيه او كنيه من پر كند زمين را قسط و عدل بعد از آنكه پر شده باشد از ظلم و جور.

2- ينابيع المودة- جابر بن عبد اللّه روايت نموده از حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله فرمود: المهدى من ولدى اسمه اسمى و كنيته كنيتى اشبه الناس بى‌خلقا و خلقا يكون له غيبة و حيرة يضل فيها الامم يقبل كالشهاب الثاقب يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما. فرمود: مهدى از اولاد من، اسم او اسم من، كنيه او كنيه من، شبيه‌ترين مردم است به من از حيث خلق و خلق، مى‌باشد براى او غيبت و حيرت، گمراه شوند در آن مدت غيبت جماعت بسيار، رو مى‌آورد و ظاهر شود مانند شهاب ثاقب، پر مى‌كند زمين را قسط و عدل چنانچه پر شده باشد جور و ظلم.

3- غاية المرام- ابن عباس روايت نموده كه حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: بدرستى كه اوصياى من و حجج خدا بر خلق بعد از من دوازده نفرند اول آنها برادر من و آخر آنها پسر من. عرض شد: كيست برادر تو؟

فرمود: على عليه السّلام. عرض شد: كيست پسر تو؟ فرمود: مهدى (عجل اللّه فرجه) پر مى‌كند زمين را قسط و عدل بعد از آنكه پر شده باشد ظلم و جور «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‌ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‌ وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيماً «26» لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً «27» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‌ بِاللَّهِ شَهِيداً «28» مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‌ عَلى‌ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «29»

ترجمه‌

هنگاميكه قرار دادند آنانكه كافر شدند در دلهاشان خوى بد و عصبيّت زمان نادانيرا پس فرو فرستاد خدا آرامش را بر رسولش و بر گروندگان و ثابت نمود ايشانرا بسخن پرهيزكارى و بودند سزاوارتر بآن و اهلش و بوده است خدا بهمه چيز دانا

بتحقيق راست گردانيد خدا خواب پيغمبر خود را بحق كه هر آينه داخل خواهيد شد البته در مسجد الحرام اگر خواسته باشد خدا ايمنان با آنكه تراشندگانيد سرهاتان را و كوتاه كنندگان نمى‌ترسيد پس دانست آنچه را ندانستيد پس قرار داد پيش از اين فتحى نزديك‌

او است آنكه فرستاد پيغمبرش را با هدايت و دين حق تا غالب سازدش بر همه اديان و كافى است خدا كه باشد گواه‌

محمد رسول خدا است و آنانكه با اويند سخت دلانند بر كافران و مهربانان ميان خودشان ميبينى ايشانرا ركوع كنندگان سجود كنندگان مى‌طلبند تفضّلى را از خدا و خشنودى او را نشانه ايشان در رويهاشان است از اثر سجده اينست صفتشان در تورية و صفتشان در انجيل آنان مانند كشتى باشند كه برآورد شاخه‌اش را پس قوى گرداند آنرا پس محكم شود پس راست بايستد بر ساقه‌هايش كه بشگفت‌

جلد 5 صفحه 32

ميآورد زراعت كنندگانرا تا بخشم آورد بسبب ايشان كافران را وعده داد خدا آنانرا كه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته از ايشان آمرزشى و پاداشى بزرگ.

تفسير

كفّار مكّه مستحقّ عذاب موعود در آيات سابقه شدند وقتى كه در دل خودشان قرار دادند حميّت و حرارت ناشى از تأنّف و تفرعن و تعصّب زمان جاهليّت را كه مردم متخلّق بأخلاق اسلامى نبودند و در حديث قمّى ره كه اجمالى از آن در اول سوره نقل شد ذكر شده كه بعد از تراضى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با قريش بصلح و قرار نوشتن صلح‌نامه آنحضرت بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بنويس بسم اللّه الرّحمن الرّحيم پس سهيل بن عمرو كه از طرف قريش براى عقد صلح آمده بود گفت ما رحمن را نميشناسيم بنويس چنانچه پدرانت مينوشتند باسمك اللّهم حضرت بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود بنويس آنهم اسم خدا است پس امير المؤمنين نوشت اين قرارداد محمد رسول خدا و جماعت قريش است سهيل بن عمرو گفت اگر ما محمّد را پيغمبر خدا ميدانستيم با او جنگ نميكرديم بنويس محمّد بن عبد اللّه مگر از نسب خود عار داريد پس پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من پيغمبر خدايم اگر چه شما اقرار نداريد و بامير المؤمنين فرمود محو كن و بنويس محمّد بن عبد اللّه حضرت عرض كرد من نام تو را هرگز از نبوّت محو نميكنم و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آنرا بدست خود محو فرمود و بامير المؤمنين عليه السّلام گفت قسم بخدا از ابناء اين قوم براى تو چنين روزى خواهد آمد و چون در جنگ صفّين بنابر مصالحه و رأى حكمين شد نوشته گرديد اين قرارداد امير المؤمنين على عليه السّلام است با معاوية بن ابى سفيان پس عمرو بن عاص گفت اگر ما تو را امير المؤمنين ميدانستيم با تو جنگ نميكرديم و صدق فرمايش پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ظاهر گرديد آنچه ذكر شد خلاصه مستفاد از حديث سابق است و در ذيل اين آيه فرموده حميّت جاهليّت همان بود كه در باره خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم اعمال نمودند و گفتند ما رحمن و رحيم را نمى‌شناسيم و اگر تو را پيغمبر ميدانستيم با تو جنگ نميكرديم و بنظر حقير شامل است تأنّف آنها از ورود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در مكّه و امثال اين تكبّرات بيجا را كه در بعضى از موارد ضروريّه بايد تحمّل نمود لذا خداوند فرموده پس نازل نمود خدا

جلد 5 صفحه 33

سكينه و وقار و قدرت تحمّل از ناملائمات را بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان كه خريدند آن تكبّر بيجا را بجاى خود و حفظ نمودند نفوس مسلمانانرا از تلف و ثابت فرمود ايشانرا بر كلمه لا اله الا اللّه كه دلالت دارد بر نفى شرك و هر عمل ناروائى و اثبات توحيد و هر عمل شايسته بجائى و البتّه اهل ايمان احقّ و اولى بحق و حقيقت و اهل آن كلمه طيّبه بوده و هستند و در روايات كلمه تقوى بكلمه اخلاص و ايمان و امير المؤمنين عليه السّلام و اهل بيت اطهار تفسير شده و بنظر حقير هر قول و فعلى كه ناشى از پرهيزكارى و اجتناب از محارم الهيّه و اخلاق رذيله باشد كلمه تقوى و مظهر پرهيزكارى است و در روايات بمصاديق جليّه تفسير شده و خداوند بتمام اسرار و اعمال بندگان دانا است و بر طبق آن پاداش خواهد داد و چون منافقين مذكور در آيات سابقه تصوّر نموده يا ميگفتند خواب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه در حديث قمّى ره بدوا ذكر شده بود دروغ شده خداوند با تأكيد تمام آنها را ردّ فرموده كه نه چنين است خدا پيغمبر خود را در خوابى كه ديده محقّقا براستى و حق و حقيقت دلالت فرموده و قسم ياد فرموده خواب انبيا و اوليا دروغ نميشود البتّه در سال آتيه داخل در مسجد الحرام ميشويد و با كمال اطمينان موفق خواهيد شد بتمام اعمال عمره كه سر بتراشيد يا مو را كوتاه كنيد و از احرام بيرون آئيد انشاء اللّه تعالى با امنيّت و نداشتن ترس از احدى و ظاهرا تعليق بر مشيّت براى تيمّن و تبرّك بنام خدا و تعليم مردم در اخبار از آتيه است اگرچه گفته‌اند راجع بدخول با امنيّت و نداشتن ترس است يا براى خارج نمودن كسانى است كه تا سال ديگر زنده نباشند از مسلمانان يا ان بمعناى اذاست و امثال اينها كه بنظر حقير وقعى ندارد در هر حال خدا ميداند مصالح تأخير فتح را و مردم نميدانند آن و ساير حكمتها را لذا در مراجعت از حديبيّه خداوند فتح پرفائده و غنيمت قلعه خيبر را بدست امير المؤمنين عليه السّلام مرزوق مسلمانان فرمود تا دلها بآن تسكين يابد و اميد فتح بآن تقويت گردد و بشارت بالاترى بمسلمانان داد و آن مژده غلبه اسلام است بر تمام اديان بنسخ دين حق و ابطال باطل با حجّت و دليل و تسلّط مسلمانان در عالم بر ارباب اديان بسرعت تا درجه‌اى و بحدّ كمال در زمان ظهور امام زمان كه جز دين حق و مذهب اثنى عشرى در دنيا نباشد و ظلم و

جلد 5 صفحه 34

فساد مبدّل بعدل و داد گردد و در اين مقام شمّه‌ئى راجع باين آيه در سوره توبه گذشت و كافى است خدا كه شاهد باشد بر صدق اين مواعيد و آنكه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم رسول خدا است و تمام وعده‌هايش حق و صدق است و آنكسانيكه واقعا و ظاهرا با او هستند و به بيان و شمشير كمك بترويج اسلام مينمايند سخت دل و سختگير بر كفّار و رحيم و مهربان با مسلمانانند و در اين صفت امير المؤمنين عليه السّلام بمقامى رسيده كه منقاربند كرده ز سستى هزار جاى تا اولين دريچه آن طائر قياس سلام اللّه عليه و على اولاده الطاهرين بايد بحالات مختلفه آنحضرت در اين دو مورد نظر نمود و مبهوت و متحيّر شد كه چگونه مظهر غضب و رحمت الهى شده است مى‌بينى تو اى بيننده ايشانرا كه غالبا مشغول نمازند و ركوع و سجود مينمايند براى نيل به تفضّلات الهى در پاداش اعمالشان چون خودش وعده ثواب داده نه آنكه بآن اعمال ذى حقّ شوند بر خدا و براى خوشنودى او چون بنده بايد موجبات خوشنودى مولى را فراهم نمايد تا بوظيفه خود عمل نموده باشد و علامت ظاهرى ايشان در صورتهاشان اثر سجود در پيشانى است و بنقل فقيه از امام صادق عليه السّلام آن اثر بيدارى شب براى نماز است و شايد اشاره باشد بحديث نبوى كه زيادى نماز در شب روى را در روز نيكو كند اين اوصاف شگفت‌آور ياران حقيقى پيغمبر آخر الزمان است كه در تورية ذكر شده و مثل ايشان در انجيل هم همين است و نكته تكرار مثلهم و اكتفا ننمودن به و الانجيل بنظر حقير تأكيد معنى و نفى احتمال ذكر بعضى از اوصاف در تورية و بعضى در انجيل است خدا ميخواهد تصريح بفرمايد كه تمام اين اوصاف هم در تورية ذكر شده هم در انجيل و از خود براى آنها مثلى زده و آن آنستكه پيروان پيغمبر خاتم مانند كشتى باشند كه شاخه‌هاى ضعيف خود را در بدو امر از زمين بيرون ميآورد و بتدريج قوى مينمايد آنرا و كمك ميرساند بآن پس درشت و محكم ميشود پس بپاى خود راست مى‌ايستد و متمايل و متزلزل نميگردد و چون زارعان آنرا ببينند خورسند شوند و بشگفت درآيند تا بخشم درآورد خدا بآنشاخه‌هاى ضعيفى كه در مدّت كمى قوى و پايدار شدند كه مسلمانانند كفار را و وعده داده است خدا آنكسانيرا كه قلبا ايمان آوردند باصول دين و مذهب و بجا آوردند اعمال صالحه را با شرط قبول‌

جلد 5 صفحه 35

آن كه ولايت ائمه اطهار است از بين اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم آمرزش گناهان و اجر بزرگ بى‌پايان آخرت را و بنابراين كلمه من تبعيضيه است و بنظر حقير رسيده از حديث نبوى كه در امالى نقل شده راجع بشأن نزول اين آيه كه مستفاد از آن اينست كه روز قيامت امير المؤمنين عليه السّلام لوائى از نور بدست ميگيرد و از ميان مهاجر و انصار و ساير مسلمانان دسته دسته شيعيان خود را تحت لواء قرار داده ببهشت ميبرد و ديگران را بجاى خود باقى ميگذارد و بعضى من را بيانيه گرفته‌اند و بنا بر اين الّذين آمنوا و عملوا الصّالحات مبيّن اوصاف ياران پيغمبر آخر الزّمان است و انصاف آنستكه من بيانيّه در اين قبيل موارد حسنى ندارد چون اوصاف مذكوره در آيه شريفه معرّف اصحاب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم است نه مبيّن اهل ايمان و اعمال صالحه و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه حفظ كنيد اموال و كسان خود را از تلف بقرائت انّا فتحنا چون كسيكه مداومت بتلاوت آن داشته باشد روز قيامت منادى ندا كند او را بطوريكه تمام خلق بشنوند كه تو از بندگان شايسته منى او را در بهشت جاى دهيد و بنوشانيد باو از رحيق مختوم و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.

جلد 5 صفحه 36

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هُوَ الَّذِي‌ أَرسَل‌َ رَسُولَه‌ُ بِالهُدي‌ وَ دِين‌ِ الحَق‌ِّ لِيُظهِرَه‌ُ عَلَي‌ الدِّين‌ِ كُلِّه‌ِ وَ كَفي‌ بِاللّه‌ِ شَهِيداً «28»

خداوند خدايي‌ ‌است‌ ‌که‌ فرستاد ‌رسول‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌براي‌ هدايت‌ دين‌ و حق‌ ‌تا‌ اينكه‌ ظاهر فرمايد ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ تمام‌ اديان‌ كله‌ و كفايت‌ ميكند بخداوند ‌که‌ شاهد ‌باشد‌.

هُوَ الَّذِي‌ أَرسَل‌َ رَسُولَه‌ُ وجود مقدس‌ ‌رسول‌ اكرم‌ ‌را‌ ‌که‌ مبعوث‌ ‌بر‌ تمام‌ جن‌ و انس‌ ‌تا‌ صفحه قيامت‌.

بِالهُدي‌ ‌که‌ ‌در‌ هدايت‌ فروگذار نكرد چه‌ ‌از‌ حيث‌ عقايد و چه‌ ‌از‌ حيث‌ اخلاق‌ و چه‌ ‌از‌ حيث‌ افعال‌ و اعمال‌ ‌که‌ ميفرمايد:

«‌ما ‌من‌ شي‌ء يقربكم‌ ‌الي‌ الجنة و يبعدكم‌ ‌عن‌ النار الا و ‌قد‌ امرتكم‌ ‌به‌ و ‌ما ‌من‌ شي‌ء يبعدكم‌ ‌من‌ الجنة و يقربكم‌ ‌الي‌ النار الّا و ‌قد‌ نهيتكم‌ عنه‌»

وَ دِين‌ِ الحَق‌ِّ ‌که‌ ثابت‌ و باقي‌ ‌است‌ ‌تا‌ روز قيامت‌ و حقي‌ ‌است‌ ‌که‌ باطل‌ ‌در‌ ‌او‌ راه‌ ندارد چنانچه‌ ‌در‌ وصف‌ قرآنش‌ ميفرمايد: وَ إِنَّه‌ُ لَكِتاب‌ٌ عَزِيزٌ لا يَأتِيه‌ِ‌-‌ الباطِل‌ُ مِن‌ بَين‌ِ يَدَيه‌ِ وَ لا مِن‌ خَلفِه‌ِ تَنزِيل‌ٌ مِن‌ حَكِيم‌ٍ حَمِيدٍ فصلت‌. آيه 42» و ‌در‌ وصف‌ دينش‌ ميفرمايد: وَ قُل‌ جاءَ الحَق‌ُّ وَ زَهَق‌َ الباطِل‌ُ إِن‌َّ الباطِل‌َ كان‌َ زَهُوقاً اسراء آيه 83 لِيُظهِرَه‌ُ عَلَي‌ الدِّين‌ِ كُلِّه‌ِ بعضي‌ گفتند: بالحجج‌ و البراهين‌، بعضي‌ گفتند بالقهر و الغلبه‌ و لكن‌ ‌در‌ اخبار داريم‌ بظهور القائم‌ و رجعة الأئمة ‌که‌ سرتاسر دنيا فقط دين‌ اسلام‌ ‌است‌ و اديان‌ باطله‌ بكلي‌ ‌از‌ ‌بين‌ ميرود.

وَ كَفي‌ بِاللّه‌ِ شَهِيداً شهادت‌ ‌او‌ كافي‌ ‌است‌ احتياج‌ بشاهد ديگري‌ نيست‌ بقول‌ مثنوي‌:

چون‌ شهادت‌ داد حق‌ كبود ملك‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 28)- در این آیه و آیه بعد که آخرین آیات سوره فتح است به دو مسأله مهم دیگر در ارتباط با «فتح المبین» یعنی «صلح حدیبیه» اشاره می‌کند که یکی مربوط به عالمگیر شدن اسلام است، و دیگری اوصاف یاران پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و ویژگیهای آنان، و وعده الهی را نسبت به آنها بازگو می‌کند.

نخست می‌گوید: «او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز کند، و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد» (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً).

این وعده‌ای است صریح و قاطع، از سوی خداوند قادر متعال، در رابطه با غلبه اسلام بر همه ادیان.

یعنی اگر خداوند از طریق رؤیای پیامبر صلّی اللّه علیه و اله به شما خبر پیروزی داده که با نهایت امنیت وارد مسجد الحرام می‌شوید، و مراسم عمره را به جا می‌آورید بی‌آنکه کسی جرأت مزاحمت شما را داشته باشد، و نیز اگر خداوند بشارت «فتح قریب» (پیروزی خیبر) را می‌دهد تعجب نکنید، اینها اول کار است سر انجام اسلام عالمگیر می‌شود و بر همه ادیان پیروز خواهد گشت.

در این که منظور از این پیروزی پیروزی منطقی است یا پیروزی نظامی؟ باید بگوییم: کلمه «لیظهره» دلیل بر غلبه خارجی است، و به همین دلیل می‌توان گفت:

علاوه بر مناطق بسیار وسیعی که امروز در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم در

ج4، ص487

قلمرو اسلام قرار گرفته، و هم اکنون بیش از چهل کشور اسلامی با جمعیتی حدود یک میلیارد نفر زیر پرچم اسلام قرار دارند، و زمانی فرا خواهد رسید که همه جهان رسما در زیر این پرچم قرار می‌گیرد، و این امر به وسیله قیام حضرت مهدی- عج- تکمیل می‌گردد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص258

منابع